عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد
چکیده
مقاله حاضر تلاش دارد که به چند پرسش زیر پاسخ دهد؛ وحدت وجود چیست و از دیر باز با چه چالشهایی بویژه از سوی خود عرفا روبهرو بودهاست؟ آیا مولوی با محییالدین عربی پیوند داشته یا تحت تأثیرمکتب وحدت وجود بودهاست؟با توجه به رویکرد منتقدانه شمس تبریزی نسبت به محییالدین آیا مولوی به تأثیر از شمس، از محیی الدین دور شدهاست؟و با توجه به اینکه در بسیاری از شرحهای مثنوی، اشعار مولوی بر اساس آراء ابنعربی تفسیر شده است ناشی ازرویکرد مولوی است یا خود شارحان به وحدت وجود؟ حاصل جُستار حاضر آن است که ممکن است در بعضی موارد سخنان مولوی قابل تطبیق با بعضی آراء ابنعربی یا هر متفکر و صاحب اندیشه دیگری باشد و موارد مشابه و همسویی وجود داشته باشد اما با ادله فراوان در دست، مولوی وحدت وجودی به شمار نمیآید و آنچه در شرحها آمدهاست تحمیل نگاه شارحان مثنوی است و بس.